۱۴۰۲.۰۹.۲۹

حسنا افشاری؛ روان‌شناس کودک و پژوهشگر حوزه کودک و انیمیشن، در یادداشتی که در روزنامه جوان منتشر شد؛ درباره انیمیشن «مسافری از گانورا» نوشت:

انیمیشن «مسافری از گانورا» که در واپسین روزهای پاییز در حال اکران است، با ایده‌ای که در رویداد رؤیازی مطرح شده بود، از سوی مؤسسه فرهنگی- هنری تصویر پاسارگاد شرق مشهد و مرکز انیمیشن سوره سینما طراحی و ساخته شده است. کارگردان این اثر احمد علمدار، هنرمندی متعهد و حرفه‌ای است.

این روزها بحث انیمیشن ایرانی در فضای کشور پس از سال‌ها سکوت و رخوت در این حوزه داغ شده است. فضای تولید انیمیشن فضای جدی‌تر و البته حرفه‌ای‌تری شده است و ما شاهد پیشرفت روزافزون انیمیشن‌های بومی هستیم، در این بین سهم مرکز انیمیشن سوره در این پیشرفت قابل تحسین است.

«انیمیشن مسافری از گانورا» که در واپسین روزهای پاییز در حال اکران است، با ایده‌ای که در رویداد رؤیازی مطرح شده بود، از سوی مؤسسه فرهنگی- هنری تصویر پاسارگاد شرق مشهد و مرکز انیمیشن سوره سینما طراحی و ساخته شده است. کارگردان این اثر احمد علمدار، هنرمندی متعهد و حرفه‌ای است. این انیمیشن در ژانر علمی- تخیلی در جشنواره فیلم کودک اصفهان سه جایزه از جمله، تندیس ویژه دبیر جشنواره، تندیس ویژه ستاد ویژه خانواده و تندیس ویژه فرهنگ بنیان را کسب کرده و توانسته است نظر صاحبنظران حوزه پویانمایی را به خود جلب کند و به زودی مخاطبان زیادی از گروه کودک و نوجوان مخاطب این انیمیشن قرار خواهند گرفت. در این یادداشت درباره مسافری از گانورا و تأثیرات روان‌شناختی آن بر مخاطبان صحبت خواهم کرد.

ماجرای سفر از گانورا به زمین

سهیل پسری است که دچار معلولیت است و برای حرکت از ویلچر استفاده می‌کند. او به همراه دو نفر از دوستانش که یکی از آن‌ها از اتباع مهاجر افغانستانی است، به کمک فردی فضایی می‌روند که برای نجات بانوی گمشده سیاره گانورا به زمین آمده است. در این مسیر اتفاقات زیادی برای این گروه رخ می‌دهد تا به هدف‌شان برسند.

مبارزه به سبک جنگ ستارگان در ناکجاآباد

پسرها از همان کودکی عاشق قدرت هستند و علاقه بسیاری دارند از شخصیت‌هایی که در نظرشان توانمند هستند، الگو بگیرند و مثل آن‌ها رفتار کنند. همان‌طور که در این کار می‌بینیم سهیل به رغم ناتوانی جسمانی‌اش، پوستر اغلب شخصیت‌ها و فیلم‌های ابرقهرمانی را به دیوار اتاقش زده است، حتی ستار دوست مهاجرش نیز در حال تمرین ورزش‌های رزمی است تا فردی قدرتمند شود و بتواند انتقام کشته‌شدن مادرش از سوی امریکایی‌ها در جنگ افغانستان را بگیرد. حجم اکشن در این کار بسیار بالاست و در سرتاسر کار شاهد نبرد و تعقیب‌وگریزهایی بین پسرها و آدم فضایی‌ها هستیم که بیشتر شبیه فیلم‌های خارجی است تا انیمیشن ایرانی. اگرچه سعی شده است در فضای شهر المان‌های ایرانی مثل پیکان یا راننده با موسیقی شمالی بیاید، اما شهر و فضاسازی آن هیچ شباهتی به فرهنگ و شهرسازی ایرانی ندارد، اصلاً مشخص نیست این انیمیشن در کدام شهر است! ابتدای انیمیشن با لباس، لهجه و کلینیک توان‌بخشی با اسم و شخصیت‌هایی کردی روبه‌رو هستیم، در میانه کار برج میلاد تهران و چند پاساژ معروف از شهر مشهد را می‌بینیم. علاوه بر درگیری با فضایی‌ها نمایش دقیق صحنه مرگ مادر ستار، مرگ مادر سهیل یا سقوط از کوه پسرها را شاهدیم. به تصویر کشیده‌شدن این حجم از خشونت، می‌تواند اضطراب بالایی را به مخاطب کودک وارد کند.

بهبود یا تخریب رابطه والد فرزندی

در انیمیشن می‌بینیم که سعی شده است رابطه مثبت مادر- فرزندی به تصویر کشیده شود. با مادری روبه‌رو هستیم که خود را مقصر معلولیت فرزندش می‌داند و با کاردرمانی فرزندش و محبت زیاد سعی در جبران افراطی می‌کند تا احساس عذاب وجدان خود را آرام کند، در مقابل فرزندی را می‌بینیم که مادر را مقصر می‌بیند؛ قهر می‌کند، تندی می‌کند و تلاش‌های مادر نتیجه‌ای برای بهترشدن رابطه نمی‌کند. سیر ترمیم رابطه مادر- فرزندی بهتر بود نمایش داده می‌شد تا می‌توانست دستاورد بیشتری برای والدین داشته باشد. در مقابل شاهد ارتباط محترمانه ستار با پدرش هستیم، حتی در اوج درگیری با فضایی‌ها با احترام به تماس او پاسخ می‌دهد و سعی می‌کند ادب را همیشه در برابر او رعایت کند.

پسر همسایه

سال‌هاست در ذهن خیلی از افراد، مهاجران شخصیت‌های مثبتی تلقی نمی‌شوند و حتی در جامعه طرد می‌شوند، اما مطرح کردن شخصیت ستار که مهاجر افغانستانی است از نقاط قوت این کار است و پیام مثبتی که به مخاطب می‌رساند این است که از قضاوت و تحقیر دوری کنید و همه انسان‌ها با هر قومیت و نژادی برابرند.

الگوی مثبت یا منفی

به نظر می‌رسد هدف سازندگان این بوده است که نشان دهند باید خودمان شرایط‌مان را بپذیریم و با اتکا بر آن‌ها به زندگی ادامه دهیم، اما عملاً این اتفاق در انیمیشن رخ نمی‌دهد. اگرچه در پایان سهیل لباس ابرقهرمانی فضایی را درآورد و تصاویر قهرمان‌های ایرانی را جایگزین ابرقهرمان‌ها در اتاقش کرد، اما زمانی که لباس قهرمانی را بر تن داشت، توانست دشمن را شکست دهد و نه با توانمندی فکری و جسمی خودش با معلولیت. تحلیل این مسئله برای کودکان قابل درک نیست. کلیپ موزیکالی که در بین کار پخش شد نیز شبیه کلیپ‌های غربی بود و نحوه اجرای آن ارتباطی با فرهنگ ایرانی نداشت، اگرچه موضوعی مثل آلودگی زمین را توضیح می‌داد.

این انیمیشن برای کدام بچه‌ها مناسب است

پس از سال‌ها، شاهد تلاش‌های درخور توجهی مانند مسافری از گانورا در حوزه تولید محتوای تصویری برای کودکان و نوجوانان هستیم و خلأ موجود در تولید محتوای فاخر با رویکرد و نگاه ایرانی- اسلامی در حال پر شدن است، اما باید بدانیم که اگرچه مخاطب هدف اغلب انیمیشن‌ها کودکان هستند و در این انیمیشن نیز مفاهیمی همچون پذیرش خود، کمک به دوستان، احترام به والدین، دوری از انتقام، قضاوت نکردن، دوری از تحقیر افراد ضعیف‌تر و امید مطرح شده است، اما به دلیل محتوای انتزاعی این کار مثل حضور فضایی‌ها، بالابودن میزان خشونت و اضطراب، دیالوگ‌ها و شوخی‌های بزرگسالان، برای کودکان کمتر از ۹ سال که هنوز در مرحله رشد به سر می‌برند، مناسب نیست، البته تفکیک سنی بر اساس مختصات ویژگی‌های فردی کودکان می‌تواند متفاوت باشد و این رده‌بندی بستگی به شناخت و صلاحدید والدین دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha